عاشقی با چاشنی انتظار

۱ مطلب در مهر ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

همخونگی!

دو ماه و نیمه همخونه ایم!
مثه اوایل آشنایی، مثه اوایل نامزدی بازم سختی داریم.

خیلی چیزا عوض شده.

خیلی چیزا هم عوض نشده!

اما امروز یه اتفاقی افتاد که دوس داشتم بعد از چند ماه قفل وبلاگمو با اون وا کنم!

صبح از خواب پاشدم، دستمو دراز کردم، یکم لپشو با سرانگشتام نوازش کردم، گفتم عشقم نمیری سرکار؟ اونم خوابالو گف نه دیر میرم!

این اون اتفاقه بود!! در حد یه سطر! اما برا من برآورده شدن آرزوهای 6ساله م بود!! 

امیدوارم آرزوهای هممون انقد نزدیک باشه که اگه دست دراز کنیم، بتونیم گونه ی آرزومونو نوازش کنیم!

 

  • bano0sh