من وختی خوشآلم مقدارِ پُست بر ساعتم افزایش پیدا میکنه:D
الان یه حالی ام که میتونم تا صبح 2000 تا پُست بزارم!
من وختی خوشآلم مقدارِ پُست بر ساعتم افزایش پیدا میکنه:D
الان یه حالی ام که میتونم تا صبح 2000 تا پُست بزارم!
خب خب
و اینک فردا قراره منتظر شما بشینیم تا بیاین من و شما صحبت کنیم و سنگامونو وابکنیم!!
درحدی مساعل حل شده س که میخام یه فولدر اهنگ سوا کنم بشینیم باهندذفری گوش کنیم و ازخود به در شیم!
و کلی سلفی با دوربین خونوادگی بگیریم و من بتونم باخیال راحت ه همه نشون بدم!
عکس دوتایی من و تو در خانه ی ما!!
وختی مامانم میگه چقد دلش میخاد تو دلت باشه تاببینه چه غوغاییه اون تو!:)
وختی همه میدونن در گنج خود نمیپوستیم!
وختی میدونن ما عاشق ترینیم!
ماصبورترینیم!
وختی95 نیومده داره رویِ خوش نشون میده به ما!
وختی قراره عروسِ بارون و شکوفه ها و عطر سنبل و رنگین کمون بشم!
وختی دارم میرم بیرون تا وسایلِ ارایش بخرم برا اولین رویاروییِ رسمیِ من و تو در یک اتاق!!
وختی خودمم باورم نمیشه:)
جوری هستی
که بااطمینان میتونم بگم
اگه همه مردا مثه تو بودن , دنیا جای بهتری برای زندگی بود!!
تو فیلمای عاشقانه
همیشه کاراکتر عاشق ترین و مهربون ترین مرد شبیه توعه
رفتاراش
حرکاتش
نگاه هاش
لمس هاش...
حالا میخاد آگاستوس باشه تو the fault in our stars
یا دین تو blue valentine
یا گتسبی تو great gatsby
یا نووا تو the notebook
یا تیم تو about time
یا دیو توی the first time
یا لیئو تو the vow
یا اولیور در love story
یا حتی کریس تو wrong man!
و همه باقی فیلمایی که خواب آلودگی شب از ذهنم پرونده!
تو فیلما همه اغوش هایی که یه زن توش اروم میگیره
همه نگاه هایی که یه زن پشتش گرم میشه
و همه صداهایی که هوش از سرِ یه زن میپرونه
منو یادتو میندازه!
نگاه تو چکیده تمام عاشقانه هاییه که از ازل همه عاشقا روونه ی معشوقشون کردن!
و دلگرمی ای که وجودت و داشتنت به من میده با هیچ چیز خوشایندِ دیگه ای تو زندگیم تجربه ش نکردم!
♥
یه مردایی هستن
باگذشت زمان جاشونو تو دلت بیشتر وامیکنن!
و گردِ زمان هیچ تاثیری رو محبوبیتشون نداره!و هر روز خواستنی از دیروز ان!
خصوصا اگه قرار باشه چن ماه دیگه عروست کنن:پی
میگه دستام شکل گنجشکه براش!
میگه کل دستت نیم سانته, دو متر ناخون داری!:| :)))
I'm your sleepy girl!
یه دفتر که از همون سال های اول آشنایی مان جملات قشنگ و دلبرانه ای که شنیدم توش یادداشت میکنم برای اون روزهای نه خیلی دور,نه خیلی نزدیکی که صبح زودتراز تو بیدار میشوم و با سرخ ترین ماتیکم روی آینه ی اتاقمان برایت بنویسمشان