چطور میشود مردی را که گاهی بوی نت های چوبی و مرکبات و ریحان و چرم
و گاهِ دیگر بوی چوب های جنگل و سرو و مشک و چوب کشمیر میدهد
دوست نداشت!؟
و هربار که بوی آدامس نعناییِ تند میشنوم
یاد دهانش بیفتم!
چطور میشود مردی را که گاهی بوی نت های چوبی و مرکبات و ریحان و چرم
و گاهِ دیگر بوی چوب های جنگل و سرو و مشک و چوب کشمیر میدهد
دوست نداشت!؟
و هربار که بوی آدامس نعناییِ تند میشنوم
یاد دهانش بیفتم!
یه وختایی که دردی روحی یا جسمی آزارش میده
پا به پاش درد میکشم
و اصلا یه لحظه هم بفکرم خطورم نمیکنه که واقعا وجودنداره!
تا جایی که بفکر تسکین خودم می افتم
و یه لحظه یادم میفته که این درد حقیقی نیست!!
ولی بیشتر از دردای منحصرِ خودم غصه خوردم!
و این حالت بارها و بارها اتفاق افتاده!