عاشقی با چاشنی انتظار
عاشقی با چاشنی انتظار
خانه
درباره من
سرآغاز
تماس با من
بایگانی
آبان ۱۴۰۴
(۶)
مهر ۱۴۰۴
(۱)
شهریور ۱۴۰۴
(۲)
مهر ۱۴۰۳
(۱)
شهریور ۱۴۰۳
(۱)
خرداد ۱۴۰۳
(۱)
آبان ۱۴۰۲
(۱)
خرداد ۱۴۰۲
(۲)
ارديبهشت ۱۴۰۲
(۶)
بهمن ۱۴۰۱
(۱)
مهر ۱۳۹۸
(۱)
آذر ۱۳۹۷
(۱)
آذر ۱۳۹۶
(۴)
آبان ۱۳۹۶
(۱۱)
مهر ۱۳۹۶
(۱)
مرداد ۱۳۹۶
(۱)
فروردين ۱۳۹۶
(۱)
آذر ۱۳۹۵
(۱)
آبان ۱۳۹۵
(۴)
مهر ۱۳۹۵
(۶)
شهریور ۱۳۹۵
(۱)
مرداد ۱۳۹۵
(۱)
تیر ۱۳۹۵
(۲)
خرداد ۱۳۹۵
(۳)
ارديبهشت ۱۳۹۵
(۱)
فروردين ۱۳۹۵
(۶)
اسفند ۱۳۹۴
(۱۰)
بهمن ۱۳۹۴
(۹)
دی ۱۳۹۴
(۲)
آذر ۱۳۹۴
(۱)
آبان ۱۳۹۴
(۴)
مهر ۱۳۹۴
(۳)
شهریور ۱۳۹۴
(۳)
مرداد ۱۳۹۴
(۱۰)
تیر ۱۳۹۴
(۱۰)
خرداد ۱۳۹۴
(۹)
آخرین مطالب
۰۴/۰۸/۲۳
وز پی اش سوره اخلاص بخواندیم و برفت…*
۰۴/۰۸/۲۱
آبانِ لعنتی
۰۴/۰۸/۱۹
طرفِ دلتنگ، همیشه ما بودیم…
۰۴/۰۸/۱۳
جوری دیگه نمیتونستم بیبی جون
۰۴/۰۸/۰۷
…«که خواستنت عادته»…
۰۴/۰۸/۰۵
به وقتِ سیزدهمین آبانِ آشنایی…
۰۴/۰۷/۲۵
تلخ است دهانِ عیشم از صبر...
۰۴/۰۶/۱۸
دو تا هفت روز مونده تا سیزدهمین پاییزمون:)
۰۴/۰۶/۰۲
گذر ایام
۰۳/۰۷/۲۴
بازم ﭘﺎﻳﻴﺰِ ﺳﺎل ﺑﻌﺪ ﻣﺎ رو باهم ﻧﻤﻴﺒﻴﻨﻪ؟
۱ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است
۰
۰
مسافر پاییزی من2
۳۰
مهر۹۶
سربازی آغاز شد...
۰ نظر
سین