عاشقی با چاشنی انتظار

  • ۱
  • ۰

همخونگی!

دو ماه و نیمه همخونه ایم!
مثه اوایل آشنایی، مثه اوایل نامزدی بازم سختی داریم.

خیلی چیزا عوض شده.

خیلی چیزا هم عوض نشده!

اما امروز یه اتفاقی افتاد که دوس داشتم بعد از چند ماه قفل وبلاگمو با اون وا کنم!

صبح از خواب پاشدم، دستمو دراز کردم، یکم لپشو با سرانگشتام نوازش کردم، گفتم عشقم نمیری سرکار؟ اونم خوابالو گف نه دیر میرم!

این اون اتفاقه بود!! در حد یه سطر! اما برا من برآورده شدن آرزوهای 6ساله م بود!! 

امیدوارم آرزوهای هممون انقد نزدیک باشه که اگه دست دراز کنیم، بتونیم گونه ی آرزومونو نوازش کنیم!

 

  • bano0sh
  • ۲
  • ۰

داشتم اهنگ دلبر ابی رو گوش میدادم

و تصور میکردم چن ماه دیگه تو خونه خودمون داریم باهاش میرقصیم!

و من خیره شدم تو چشمات

و دارم ارزوی براورده شده چن سال پیشمو درونشون میبینم!

تو فهرست ارزوهای من بودی و هستی!

یه لحظه ذوق کردم ک قسمت هم بودیم و همیشه یه ارزوی براورده شدمو هرجا که نگاکنم میبینم!

گاهی چقد غافلیم از چیزایی ک زمانی خواسته همیشه مون از خدا بودن!


*حدود چهل روز به پایان سربازی😎

  • bano0sh
  • ۱
  • ۰

تو را ندارم آنقَدَر...

  • bano0sh
  • ۱
  • ۰

خداوند نانوای‌ آدم‌هاست.
خمیرتان‌ را به‌ او بدهید تا در دست‌هایش‌ ورزیده‌ شوید،
خدا بر روحتان‌ چاشنی‌ درد و نمک‌ رنج‌ خواهد زد
 و شما را در دستان‌ خود خواهد فشرد؛
طاقت‌ بیاورید، طاقت‌ بیاورید تا پرورده‌ شوید.


عرفان نظراهاری

  • bano0sh
  • ۱
  • ۰

و چه بی ذوق آذری که مرا باتو ندید!

سرافکنده شد پیشِ بقیه ماه های سال که میدیدن عشقِ مارو!
آذر96 چی جواب بقیه آذر های سال های بعدِ باهم بودنمونو میخواد بده!میخواد بگه تعریفش از عشق چیه! میخواد بگه کیا تو شباش میرفتن ورِ دلِ هم! میخواد بگه بوسه های کدوم عشقِ ارغوانی رو داره تو خودش!میخواد بگه کدوم معشوقی ارزو داشت تک تکِ دندونای عاشقو ببوسه! دلش خوش باشه به کدوم بوسه های بی هوا تو دلِ سردترین روزها!
آذرِ 96 پر رنج ترین بودی برا من که یارم سرباز بود تو بلند ترین شب هات!
اذرِ96 بری دیگه برنگردی!

  • bano0sh
  • ۱
  • ۰

سرماخوردگی!

برگرد!
ویروستو جاگذاشتی!

  • bano0sh
  • ۱
  • ۰

|روز بیست و سوم|

بخند ای صبح نورانی
پس از شب های طولانی*


* :پالت

  • bano0sh
  • ۱
  • ۰

خوشحالی ینی
اهنگ های شب هنگامَم, از "کی اشکاتو پاک میکنه" و "سراب رد پای تو "و "آیریلیق" تغییرکاربری داده به "کوچه لره سو سپمیشم" و"لحظه دیدار نزدیک است" و "امشب چه شبی ست"!!

  • bano0sh
  • ۱
  • ۰

|روز بیستم|

رفته ای از برِ ما
چشم به راهیم بیا

  • bano0sh
  • ۱
  • ۰

روز نوزدهم

وقتی که تلفن رو قطع میکنی انگار دستم از دنیا کوتاه میشه!
انگار دنیای سفید و صورتیِ دو دیقه پیش ,تبدیل میشه به دنیای خاکستری و تیره ی خودم!
کاش میشد یه زنگ زدنی بود که هیچوقت قطع نمیکردی
کاش میشد یه اومدنی بود که میومدی و دیگه هیچوقت نمیرفتی

  • bano0sh