عاشقی با چاشنی انتظار

  • ۲
  • ۰

یادته یه بار بت گفتم دوستم تعریف میکرد که مامانش بعد از سالها به همسرش که قبلا دوست بودن گف اگه میدونستم همچین پسری هستی و اینجوری عاشقی میکنی همون موقع دخترمو دو دستی میدادم بت!؟

یادته گفتی مطمعن باشم که این دیالوگ مامان منه بعد از اشنا شدن باهات؟!!

امروز محقق شد!

لابلای حرفاش به من گف:"باز خداروشکر خیالم از بابت تو راحت شد!"

  • ۹۵/۰۷/۱۷
  • bano0sh