و هی تصور لحظه ای رو میکنم که وارد شدیم و نشستیم رو صندلی های روبروی مهمونا
و یه نگاهِ عاشقانه بندازیم به هم و نفس راحتی بکشیم بعدِ اینهمه سال!
و چشام پر شه!
اندر علایمِ یک کصخلِ عاشق میتوان به نشستن پای لپتاپ در ساعت 2 بامداد بمنظورِ دانلودِ اهنگ های مراسم جشن عقد اشاره کرد!
دقیقا از 3سال پیش بود که عاشق دختربودنم شده ام؛
دقیقا از 3سال پیش است که تو آمدی...
خب من شک نداشتم که به دل بابامم میشینی^.^
بااینکه صحبت زیادی حولِ من و تونبود
ولی من باز دلم برات قیری ویری میرف!
وختی برات چای تعارف میکردم
کل 3سال اومد جلو چشمم
و یه لبخند رضایت نشست گوشه لبم!
ما دوتا آرزوی هم بودیم که حالا داریم برآورده میشیم:)
4بهمن94
+ اصلن تابلو نیس که من االان در حد ذوقمرگی ام و همه هم فهمیدن حلمو!!
- اصلنم تابلو نیس من امروز تو کلاس کلا حواسم به درس نبود و رو طرز نشستنم فردا تو خونتون تمرکز کرده بودم!!
فردا این موقع ها...♥
وختی تو یه شب اندازه سی سال پیر میشی!
وختی تا به امروز همه ی شادی هایمان تاریخ انقضا داشتند
و نشده که یک بار بی انتها و بی حد و بدون احساس شرمساری و طولانی , شاد ترین باشیم ;
از من نخواه که برای همه چیز تاریخ انقضا تعیین نکنم عشق من...
ازمن دلگیر نشو که زندگی ام را به تاریخ ها گره زده ام
عقربه ی قطب نمای قلبم
جهتش همیشه سمت توعه!
کنارِهم راه میریم
میره سمتِ ماشینا
میگه شهیدِ آخرت منم!!!